کیاوشکیاوش، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

6مین سال با هم بودن و ده ماهگیه تو

امروز سالگرد ازدواج ماست پسرک قشنگم و تو هم ده ماهه شدی امروز بابات بمن میگفت که نگاش کن چقدر بزرگ شده،آره عزیزم تو بزرگ و شیرین شدی همه جا رو میگیری و راه میری عاشق اینی که بری زیر میزناهار خوری از اونجا بری صندلی ها رو بگیری و بلند شی بعد هم سرت رو خم میکنی و با یه لبخند شیرین بما نگاه میکنی،عاشق اون نگاهتم وقتی راه میرم دنبالم میای و از پشت پاهامو بغل میکنی و می ایستی و میخندی عاشق خنده های شیرینتم خیلی شیطون شدی اما عاشق شیطونیهاتم... عاشقانه عاشقتم غروب6سال پیش منو مهدی یکی شدیم و امسال وجود تو این یکی شدنو خیلی زیباتر کرده...
26 ارديبهشت 1393

روز پدر

پسر قشنگم امروز روز پدره،تو عاشق باباتی یعنی وقتی از سرکار میاد اونقدر ذوق میکنی و خودتو میخوای پرت کنی بغل بابات که همه میفهمن تو عاشقانه باباتو دوست داری،حتی بابات اجازه نداره دستشو بشوره تو پشت در گریه میکنی!! پدر تکیه گاه تکرار نشدنیه زندگیه هرکسیه و من خوشحالم که هم من پدر خوبی دارم که همیشه حس کردم دستهای گرم و شونه های محکم و نگاه مهربونش همراهمه هم تو پدر خوبی داری که واقعاااا عاشقته... روزت مبارک پدر...
23 ارديبهشت 1393

روز مادر

امسال اولین سالی نبود که مادر شده بودم چون پارسال هم خوشگل من توی دلم بود ولی اولین سالی بود که میتونستم ماما گفتن پسرکمو بشنوم و  چی لذت بخش تر از این؟ پسرک قشنگم جا داره از مامانی تشکر کنیم بخاطر حضورش،بخاطر چشمای مهربونش،بخاطر دستای کارکرده و چروک خوردش،بخاطر سادگیش،خنده های قشنگش،صدای لطیفش،بخاطر همه چیزخدایا بخاطر داشتن مادرم ازت ممنونم که اگر نبود اگر کمک های خالصانه اش نبودمن خیلی وقتها کم میاوردم و نمیتونستم.... از مادرجونتم ممنونم چون خیلی وقتها کمک حالم بود و واست از جون ودل مایه گذاشت مخصوصا وقتی آلرژی ات شدت گرفته بود چون عمه ات هم شرایط تو رو داشت وقتی کوچیک بود مادربزرگت کلی تجربه داشت و منو که از نظر روحی خیلیییی...
1 ارديبهشت 1393
1